الیناالینا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات الینا فرشته ی آسمونی

تابستان 1402

یه خبر خوش هفتمین مروارید دخملک بیرون اومده

یه چند روزی میشه الینا بی تابی میکنه نق میزنه امروز که هفتمین مرواریدش خودشو نشون داد علت اذیتاشو متوجه شدم امروز دقیقا 1 سال و 1 ماه و 10 روزته گلم  که هفتمین مرواریدت دراومده تبریک میگم.  
19 فروردين 1393

سال نو همگی مباررررررررررررررررررررررررررررررک

دی شد و بهمن گذشت فصل بهاران رسید                     جلوه ی گلشن به باغ همچونگاران رسید سال نو همگی مبارک اومدم با کلی خبرای خوب خوب............. امسال عید به ما که خیلی خوش گذشت امیدوارم به شما هم خوش گذشته باشه ما یه سفر به طرف جنوب رفتیم یه سفر طولانی 11 روزه.کیش و شیراز و یزد و طبس جای همگی خالی..  چند تا از عکسها                           و این هم الینا با مامان که لباس سنتی پوشیده   ...
19 فروردين 1393

شیرینی پزونه

من ..........وردنه...........قالب شیرینی...........شیرینی پزونه ما اینیم دیگه.........کاری نیست که انجام ندم ........کلی کمک مامانم میکنم   تازشم کلی خمیر شیرینی خوردم جاتون خالی خیلی هم خوشمزه بود   ...
24 اسفند 1392

کفش جدیدای دخترم

اون کفش قرمز خوشگلام که یادتونه مامانی سایزمو یه سایز بزرگتر به باباجون داده بابایی هم با خودش گفته بزار یه سایز بزرگتر بخرم کلی کفشا تو پام لق میزنه به همین خاطر مامان برام یه جفت کفش خوشگل حتی از اون قبلیا هم خوشگل تر برام خرید که همون روز اول با باباجان رفتم پارک کثیفشون کردم. از امروز جاکفشی خونمون یه مهمون کوچولوی جدید داره   ...
24 اسفند 1392

آخ جون سوغاتی سوغاتی

باباجون بعد از پنج روز ماموریت طولانی از تهران برگشت با کلی سوغاتیهای خوشگل موشگل مرسی باباجونم       اینم عکس اولین کفشهایی که پوشیدم کلی با کفشام ذوقیدم باباجونم زحمتشو کشیده عاشق کفشام شدم     ...
17 اسفند 1392

واکسن یک سالگی الینا

امروز یک شنبه بالاخره الینارو بردم برای واکسن یک سالگی اول قدووزن دخملم اندازه گیری شد که گفتن عالیه و بعد از اون نوبت به واکسن شد هنگام ورود به اتاق واکسیناسیون الینارو میدیدم که کنجکاو به درو دیوار اتاق و بقیه ی نی نی ها مینگره وقتی نوبت الینا شد خانم مسوول واکسیناسیون سرنگ حاوی واکسنو از الینا مخفی میکرد و الینا هم چنان به دیوار و اطراف نگاه میکرد تا اینکه واکسن زده شد صدایی از خانم شجاع مامان در نیومد تا الان که انگار نه انگار که اتفاقی افتاده مابقی واکسناشم همین بود الیناشار ژتر از قبل ...
12 اسفند 1392

هاپو چی میگه

  امروز برای واکسن یک سالگی الینا رفتیم بهداشت واقعا که عجب کارکنانی داره این مراکز بهداشت بعد از کلی پاسکاری از این مرکز به اون مرکزآخر کاری گفتن یک شنبه واکسن یک سالگی میزنیم اونم باید برین بهداشت مرکزی بعد از اونجا رفتیم باغ بابابزرگ همینو بگم که امروز الینا یاد گرفته که هاپو چی میگه وقتی ازش میپرسم هاپو چی میگه جواب میده آپ آپ      
8 اسفند 1392

تولد یک ساگی الینا جون با تم کفشدوزک

  تولد تولد تولدت مبارک مبارک مبارک تولدت مبارک خدا یکی از فرشته هاشو از آسمون کم کردو تورو بهمون هدیه داد تا زندگی ما روز به روز قشنگ تر و قشنگ تر بشه و ما با همه ی وجودمون عاشقانه دوستت داریم و اولین سالروز از زندگیت رو جشن میگیریم. فرشته ی آسمونی الینا جونم تولدت مبارک یک سال از عمر دختر گلمان گذشت اما چه سال پر برکتی.سالی که گذشت برای ما امدن یک مسافر بهشتی که با آمدنش برایمان رنگ و بوی تازه ای به زندگی بخشید. تمام تزیینات و کار لباس  و بال کفشدوزکیت بعععععععععععععععله با مامان بوده یه دو هفته ای میشه مامان مشغول تزیینات برای تولد عسلشه.امیدوارم وقتی که بزرگ شدیو عکسهای جشن تولدتو دیدی لذت ببری گل دخترم. &nb...
7 اسفند 1392