الیناالینا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات الینا فرشته ی آسمونی

تابستان 1402

آشپزی برا نی نی

 امروز برات سوپ سبزیجات درست کردم بیشتر غذاهایی که برات میپزم خوشگلم همش من درآوردیه مثلا امروز نخود فرنگیو لوبیا سبزو گوجه فرنگیو سیبزمینیو پیازو گشنیز جعفری و شوید به علاوه روغن زیتون مواد لازم جهت تهیه ی این سوپ بود امیدوارم دوست داشته باشی
15 بهمن 1392

بدون عنوان

تولد یک سالگیت نزدیکه و مامان در تدارک برای یه جشن خوب تم داره امروز یه کارایی کردم تنوع تم که زیاده من تصمیم گرفتم تم کفشدوزکی برات بگیرم البته امسال برات یه جشن کوچولو میگیرم و در سالهای آینده که بزرگتر شدی یه جشن بزرگو درست و حسابی میگیرم
14 بهمن 1392

میخوام بگم

  تو بهترین ستاره بخت منی ....می خوام بگم که خواستمت تموم دنایای منی . می خوام که هر شب واسه تو ستاره ها را بشمارم...ماه و ستارم واسه چی...هر چی تو گفتی بشمارم. می خوام که بغض سینم و ...درد تو درمون بکنه...دردم و درمون نکنه ...شاید که آرومم کنه. می خوام که با برق نگات خورشید را بیرون بکنم...می خوام که با بغض صدات رعد را پریشون بکنم. می خوام که بگم عزیز من صبر و قرار من تویی...صبر و قرار تو منم...عمر و نیاز من توی. می خوام که خواستن تو را با گریه فریاد بزنم...عشق و نیاز این دل و تو سینه فریاد بزنم. می خوام بگم دوست دارم ...تمومه حرفام همینه...بگم فقط تو را دارم...تموم حرفام...
14 بهمن 1392