مسافرت شمال مرداد 93
خبر خبر خبر دار جای همگی خالی یه مسافرت 5 روزه ی عالی به شمال کشور از الینا بگم که چقدر شاد وخوشحال بود همش میگفت دیا.......دیا......دیا(دریا) کلی شن بازی کرده آب بازی کرده جنگل رفته سنگ تو آب اتداخته تا ساعت سه نیمه شب تو آب دریا بود همینکه میاوردمش بیرون صدای اعتراضش بلند میشد. در راه برگشت به طرف پلاژ الینا از خستگی بغل بابایی خوابش برد.دخترم اینقدر خسته بود که بردمش حموم شستمش از خواب بیدار نشد . تو جنگلم که برای خودش راه میرفت ترسی در کار نبود جنگل چایباغ یه رود خونم داشت اونجا هم الینا کلی آب بازی کرد . ...