خاطرات الینا فرشته ی آسمونی

        ...

خبر خبر خبر دار   جای همگی خالی یه مسافرت 5 روزه ی عالی به شمال کشور   از الینا بگم که چقدر شاد وخوشحال بود همش میگفت دیا.......دیا......دیا(دریا)     کلی شن بازی کرده  آب بازی کرده    جنگل رفته سنگ تو آب اتداخته   تا ساعت سه نیمه شب تو آب دریا بود همینکه میاوردمش بیرون صدای اعتراضش بلند میشد.   در راه برگشت به طرف پلاژ  الینا از خستگی بغل بابایی خوابش برد.دخترم اینقدر خسته بود که بردمش حموم شستمش از خواب بیدار نشد .   تو جنگلم که برای خودش راه میرفت ترسی در کار نبود جنگل چایباغ یه رود خونم داشت اونجا هم الینا کلی آب بازی کرد .   ...

آب باسی=آب بازی سیپید=سپیده دیا=دریا میمه=میوه باسی=بازی عبض=عوض دمپانی=دمپایی بییم=بریم

سبد نشین شدی الینا جونم کلا الینا عاشق اینه که از روی وسایل بره بالا نمیدونین چه دقتی میکرد که سبد چپ نشه       ...

اولین بازدید الینا از عطار نیشابوری     ...

داشتم وبگردی میکردم که یهو چشم خورد به طرز تهیه ی خمیر بازی مشتاقانه و با دقت یادداشت کردم چون الینا الان تو سنیه که هر چی میبینه مستقیم تو دهنشه پس نمیشه از خمیر بازیهای آماده بازار استفاده کرد آرد      2لیوان آب      2لیوان نمک    1لیوان روغن گیاهی    2قاشق غذاخوری   تمام مواد را با هم مخلوط کرده در ظرف تفلون ریخته و روی شعله ی کم همینطور هم میزنیم تا شکل خمیری که به دست نچسبد بگیرد و در انتها از انواه رنگهای خوراکی استفاده میکنیم       این گل زیبا هم تقدیم به همه ی شما دوستان عزیزم   ...

انواع سازهای سنتی ایرانی برای الینا جذابه به من که اجازه ی تار زدن نمیده خودشو ببینین چه با اشتیاق سنتور میزنه ...

یه مدتی هست که میخوام برای الینا بازی و سرگرمی های جدید براش ایجاد کنم به همین خاطر تصمیم گرفتم با آرد بازی شروع کنم الینا کلی ذوق زده شده بود از شدت خوشحالی نمیدونست چیکار کنه نرمی و لطافت آرد چقدر آرامش بخش بود و در انتهای بازی تمام آردها این طرف و اون طرف ریخته شده بود     ...

ابتدا پیازنگینی خورد شده و گوشت رو در روغن سرخ کردم و سپس زرد چوبه و فلفل سیاه را اضافه کردم و زمانی که گوشت نیم پز شد لوبیا سبز رو که با کمی نمک آب پز کرده بودم اضافه کردم و سپس ابلیمو     دخترم که خیلی دوست داشت همش لوبیاهاشو میچید میخورد نوش جانت دختر گلم   ...