الیناالینا، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 24 روز سن داره

خاطرات الینا فرشته ی آسمونی

تابستان 1402

جذابیت ناف

این روزا دخترم رفته تو کار ناف  براش خیلی جذاب شده همین که ازخواب بیدار میشه اول میره طرف نافش ببینه سر جاش هست مطمین که شد میگه   ما مان        نا   یعنی مامان ناف       یازدهمین دندون الینا جونم جوانه زد دندان کرسی فک بالا سمت چپ
7 خرداد 1393

خدا جونم تا حالا این همه گل یه جا ندیده بودم

با مامان  وبابا یی یه جایی رفتیم پر از گلهای خوشگل بهش میگفتن نمایشگاه گل کلی عسهای خوشگلم گرفتیم تازه یه غرفه ای بود مخصوص بچه ها بهم بادگنک و یه پرچم کوچولو دادن               جاتون خالی بعدشم رفتیم زیارت امام رضا   ...
5 خرداد 1393

15 ماهگیخ

چند ماهی میشه الینا دایره ی لغاتش خیلی کم پیشرفت میکنه به پیشنهاد دایی جونش تخم کبوتر بهش دادم بد نبود یکم بهتر شده نمیدونم چه تاثیری داره     ...
5 خرداد 1393

خبر خبر خبردار

دومین دندون کرسی الینا جونم دراومد با رویش هر دندون تا حالا دخترم سینه اش خراب میشه سرفه داره و هم چنین دچار یبوست شدید میشه نق نق و اذیتاتشو شب بیداریاشم به کنار دخترم ایشالا زودتر بقیه ی دندوناتم  دربیان شما دیگه راحت شی میدونم خیلی اذیت میشی خوشگل مامان  
3 خرداد 1393

یه تفریح چند ساعته ی باحال

یه تفریح جانانه در باغرود صدای شگفت انگیز سنگ و آب برگ هایی که روی آب رها میشدند و آبی که آنها را با خود به ناکجا آباد میبردچه جذابیتی داشت برای الینا و الینا که داخل آب راه میرفت همچنان سنگ و چوب در آب می انداخت و در انتهای سفر الینا سری به ماهی ها و مرغابیهای داخل سد باغرود زد و براشون غذا ریخت                       ...
27 ارديبهشت 1393

جوجه ی من یه جوجه داره خیلی دوسش میداره

یه جوجه ی کوچولو موچولو برای الینای جوجه الینا جوجه یه جوجه داره خیلی دوسش میداره دخترکم ترس حالیش نیست از گردن جوجه ی حیوونکی میگیره برمیدارشی نازش میکنه شیشه ی آبشو  بهش میده هر چی که بخواد بخوره دختر مهربونم اول به جوجش میده       ماما.................ن جوج.......................م     ...
27 ارديبهشت 1393

بدون عنوان

امروز دخترم دید لباساش کثیفه خودشم یه حموم نیاز داره همینطور که من سرگرم کارام بودم دیدم سر از لباسشویی در آورده تلاش میکرد بره داخل لباسشویی اول سرشو برد دید  نه بابا نمیشه بعدش اول پاشو برد بازم دید نمیشه خلاصه مشغول بود دیگه .....       ...
21 ارديبهشت 1393